{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است
به خدا تا اندازه ی امیدوار باش که جرات گناه کردن پیدا نکنی و از اون تا اندازه ی بترس که از رحمت اون ناامید نشوی
الهی ، مرا عمل بهشت نیست و طاقت دوزخ ندارم اکنون کار با فضل تو افتاد
خدایا دیده ای بینا به من ده / دلی پر شور و بی پروا به من ده دستم از هر چیز خالیست / دلی سرشار چون دریا به من ده
جز خدا کیست که در سایه مهرش باشیم رحمت اوست که پیوسته پناه من و توست
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست سخت کار ما بود کز ما خدا برگشته است
در سکوتی که دلت دست دعا باز نمود یاد ما باش که محتاج دعاییم هنوز
خدایا من اگر بد کنم تو را بنده های خوب بسیار است اما تو اگر مدارا نکنی من را خدای دیگر کجاست ؟
خدایا من چه سازم خسته ی راهی درازم نه فرهادم که مرُد از داغ شیرین، نه ایوبم که با دنیا بسازم
یا رب رو سیاهم مکنی / محتاج گدا و پادشاهم مکنی مو سیه ام کردی به رحمت خویش / با موی سپید رو سیاهم مکنی
بار الها! دفتر جرم مرا روز جزاباز مکن من به امید عطای تو خطا کار شدم
خوشا دل سپردن به عشق خدایی / ز قید هوس های دنیا رهایی خوشا، از گناهان همه توبه کردن / به درگاه حق، نیمه شب، چهر سایی خوشا بر فراز جهان پر گشودن / گذشتن ز خودبینی و خود نمایی
از پنجره ی روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوشتر از یاد خداوند ثمری نیست
مطمئن باش ، حرفهایت هرچند تکراری باشد یکی هست که به آنها گوش میدهد آن کسی نیست جز خدا
عرفه آمد و من باز مصفا نشدم، حاجی معتکف یوسف زهرا نشدم، همه گشتند سفید و دل من هست سیاه، باز هم شکرکه پیش همه رسوا نشدم التماس دعا
این روزها چه روزهای با عظمتی است؛ موسی به طور می رود و فاطمه به خانه علی، ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه، محمد با علی به غدیر و حسین با تمام هستیش به کربلا! روز عرفه و عید قربان مبارک.
در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است
به خدا تا اندازه ی امیدوار باش که جرات گناه کردن پیدا نکنی و از اون تا اندازه ی بترس که از رحمت اون ناامید نشوی
الهی ، مرا عمل بهشت نیست و طاقت دوزخ ندارم اکنون کار با فضل تو افتاد
خدایا دیده ای بینا به من ده / دلی پر شور و بی پروا به من ده دستم از هر چیز خالیست / دلی سرشار چون دریا به من ده
جز خدا کیست که در سایه مهرش باشیم رحمت اوست که پیوسته پناه من و توست
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست سخت کار ما بود کز ما خدا برگشته است
در سکوتی که دلت دست دعا باز نمود یاد ما باش که محتاج دعاییم هنوز
خدایا من اگر بد کنم تو را بنده های خوب بسیار است اما تو اگر مدارا نکنی من را خدای دیگر کجاست ؟
خدایا من چه سازم خسته ی راهی درازم نه فرهادم که مرُد از داغ شیرین، نه ایوبم که با دنیا بسازم
یا رب رو سیاهم مکنی / محتاج گدا و پادشاهم مکنی مو سیه ام کردی به رحمت خویش / با موی سپید رو سیاهم مکنی
بار الها! دفتر جرم مرا روز جزاباز مکن من به امید عطای تو خطا کار شدم
خوشا دل سپردن به عشق خدایی / ز قید هوس های دنیا رهایی خوشا، از گناهان همه توبه کردن / به درگاه حق، نیمه شب، چهر سایی خوشا بر فراز جهان پر گشودن / گذشتن ز خودبینی و خود نمایی
از پنجره ی روزگار به درخت عمر که مینگرم / خوشتر از یاد خداوند ثمری نیست
مطمئن باش ، حرفهایت هرچند تکراری باشد یکی هست که به آنها گوش میدهد آن کسی نیست جز خدا
عرفه آمد و من باز مصفا نشدم، حاجی معتکف یوسف زهرا نشدم، همه گشتند سفید و دل من هست سیاه، باز هم شکرکه پیش همه رسوا نشدم التماس دعا
این روزها چه روزهای با عظمتی است؛ موسی به طور می رود و فاطمه به خانه علی، ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه، محمد با علی به غدیر و حسین با تمام هستیش به کربلا! روز عرفه و عید قربان مبارک.
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}